وصیت شهید «عباسعلی آقایی»:
در مقابل جنایات ابرقدرتها سکوت نخواهم کرد
در وصیتنامه شهید «عباسعلي آقایی» آمده: من یک ایرانی آزادم، مکتبم قرآن، دینم اسلام و رهبرم امام است، هرگز به خود اجازه نمیدهم که متجاوزین و ابر قدرتها به دین ما حمله کنند و من سکوت اختیار کنم.
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگ و شهادت پایگاه خبری «راه آرمان» و به نقل از نوید شاهد کرمان، شهید «عباسعلي آقایی» ششم خرداد ۱۳۴۳ در شهرستان رفسنجان چشم به جهان گشود.
وی تا اول راهنمايي درسخواند، نقاش بود و به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت و سرانجام در بيست و دوم دي ۱۳۶۲، در شرهانی به شهادت رسيد.
پيكر وي بر اثر ماندن در منطقه متلاشي شد و پس از تفحص سال ۱۳۷۴، در كمالآباد رفسنجان به خاک سپرده شد.
در ادامه وصیتنامه شهید «عباسعلي آقایی» را در سالروز ولادت ایشان مرور میکنیم:
جنایات ابرقدرتها را تحمل نخواهم کرد
از اینکه وصیتنامه برای هر فرد مسلمان واجب است، من هم یک وصیتنامه کوچک و چند خطی مینویسم، من که ذلیل نیستم، من یک ایرانی آزاد و مکتبم قرآن و دینم اسلام است و رهبرم امام است، هرگز به خود اجازه نمیدهم که متجاوزین بعثی به میهن اسلامی ما و به دین مقدس اسلامی ما حمله کنند و یا خانها، مردم محروم ما را به روی سرشان خراب کنند و کودکان یتیم ما را همراه با خانههایشان ویران کنند، هرگز اجازه نمیدهم که سکوت اختیار کنم و در گوشهای بنشینم و این همه جنایات ابرقدرتهای دنیا را ببینم.
دشمن بین شما تفرقه نیاندازد
ای مادران! مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردای قیامت در جلوی زینبکبری (س) روسیاه باشید که طاقت ۷۲ شهید را تحمل نمود، تا میتوانید با حضور خود جبهههای حق علیه باطل را پُر کنید و به دشمن بفهمانید که ما همیشه در صحنه هستیم که خدای نکرده بین شما تفرقه بیاندازند و شما را از روحانیت مبارز و در صحنه جدا سازند، آن روز، روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابرقدرتها شرق و غرب مستکبر است.
سلام مرا به امامراحل (ع) برسانید و بگویید تا خون در بدن دارم در سنگر میجنگم و پرچم اسلام را روی سنگر محافظت میکنم، ای مردم عزیز! تا میتوانید امام را دعا کنید و بیشتر بر امام دقیق شوید و تا میتوانید در اندیشه امام بیشتر مطالعه کنید.
گریه شما بر من، دشمن را شاد میکند
به خدا قسم اینها همه نعمات خداوند است بر سر این ملت مظلوم ایران و در پایان اگر کسی از دست اینجانب بدی و ناراحتی دیده امیدوارم که مرا ببخشد و همچنین از پدر و مادر خودم میخواهم که اگر در طول زندگی از من ناراحتی دیدهاند، مرا ببخشند و من نه فرزند خوبی برای پدر و مادرم بودم و نه برادر خوبی برای برادرانم و نه دوست خوبی برای دوستانم بودم، از همه شما طلب بخشش میخواهم و مبادا هرگز در مرگ من گریه کنید که دشمن را شاد میکنید و روح مرا هم شکنجه میدهید، شما باید نمونه و اسوه باشید برای مردم، اهالی محل و مرا در رحمتآباد و یا اینکه در هر جا که مصلحت خودتان است به خاک بسپارید.
انتهای خبر/ طهماسبی