حالت تاریک
وصیت شهید اصغر میمندی:

از خدا خواستم ایمانم استوارتر شود

از خدا خواستم ایمانم استوارتر شود

در وصیت‌نامه شهید اصغر میمندی آمده: من از خدا آرزو كردم كه ايمانم را استوارتر، شجاعتم را بهتر و اسلحه‌ام را بران‌تر گرداند، تا دشمنان را همچون قطره‌های باران به زمين بريزم.

به گزارش سرویس فرهنگ و شهادت راه آرمان به نقل از نوید شاهد کرمان، شهید «اصغر میمندی» هشتم خرداد ۱۳۴۴ در شهرستان رفسنجان به دنیا آمد.

وی تا پایان مقطع  راهنمائی درس خواند، کارگر راه آهن بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.
سرانجام در دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ در خرمشهر بر اثر برخورد با مین به شهادت رسید.

گزیده‌ای از وصیت‌نامه شهید «اصغر میمندی» را با هم مرور می‌کنیم:

شهادت افتخار است

اين جانب اصغر ميمندی اگر چنانچه خداوند تبارك تعالی رضا شد كه عازم جبهه بشوم و به ياری امام زمان و نايب برحقش خمينی بت شكن روانه جبهه شدم و به ملكوت اعلا رسيدم، از خداوند بزرگ می‌خواهم كه ای خدای مهربان مرا بيامرز و اين جان ناقابل را از من قبول كن، خداوندا تو را شكر می‌كنم كه شربت شهادت اين بنده فقير و گناهكار خود را در راه خودت، به من ارزانی داشتی و اين تنها سعادت من بود كه شهادت را افتخار بدانم و همين طور هم شد طبق آيه كريم « الله اشتری من المؤمنين و انفسهم و اموال الجنه».

بهترین مرگ شهادت است

به درستی كه خداوند خريد از مردم مومنين جان و مالشان را و در عوض بهشت و بهترين سكنا را به آنها ارزانی داد. مهمترين سعادت انسان اين است كه در كوچكترين زمان وسيله خود بالاترين و ارزشمندترين ارزش‌ها را بگيرد.
برادران و خواهران من وصيتی به كسی ندارم خداوندا تو شاهد بودی كه من با تعهدی كه با تو بستم و با اين آزادی خودم اين راه را انتخاب كردم و ای خدای بزرگ تو هم قبولش فرما  و همگی شما خواهران و برادران را به خدای بزرگ می سپارم، ولی اين را از شما می خواهم كه انسان می‌ميرد به هر درد مرضی، ولی بهترين راه مردن آن است كه در راه خدا به شهادت برسند كه هم در اين دنيا و هم در آن دنيا پيش خدا مقامی بالا داشته باشيد.

در برابر فساد بایستید

سلامم را به پدر و مادر و دو خواهر مهربانم مي رسانم و اميدوارم كه مرا از روي خلوص و نيت پاك ببخشيد، زيرا من شما را اذيت و يا ناراحت كردم و اميدوارم كه عفو كنيد، و ای برادران شما اسلحه از دست افتاده من هستيد و تا آخرين قطره خون طرفداری خود را از انقلاب اسلامی و امام امت اعلام كنيد و جلوی هر فسادی را بگيريد و برای من دعا كنيد كه خدا اين هديه ناقابل ما را قبول كند و در صف شهدای كربلا مشهور فرماييد.

صدای هل من ناصر ينصرنی امام حسین(ع) را شنیدم

مادر، با چه روحيه‌ا‌ی از تو تشكر كنم كه در دامنت بزرگ شدم و رنجی را برخودت تحمل آوردی و مرا بزرگ كردی تا اينكه چندين سال از تو دور شدم كه با سواد شدم، ولی تو از من هنوز ثمره می‌خواستی اما موقعیت و  زمان به من چنين اجازه‌ای را نداد و صدای هل من ناصر ينصرنی امام حسين مرا به خود جذب كرد، اجازه نداد كه در خانه نشينم.
مادر تو بسيار رنج سختی از بابت من كشيده‌ای و تو با پدر پيرم به هر سختی بود مرا بزرگ كردی، اما اميدوارم كه مرا ببخشيد و  عفو كنيد و از خداوند می‌خواهم كه شما را از من راضی كند و صدای رهبرم خمينی به من اجازه نداد كه در اين دنيا و عالم خوشگذاران باشم و به ندای امام لبيك گفتم و پای در ركاب كتاب قرآن، مكتب اسلام و  رسول خدا و رهبر خمينی گذاشتم و به ميدان رفتم.
من از خدا آرزو كردم كه ايمانم را استوارتر، شجاعتم را بهتر و اسلحه‌ام را برانتر گرداند، تا دشمنان را همچون قطره‌های باران به زمين بريزم، می‌دانم ای پدر و مادر من خوبی چندانی به شما نكردم، اما از شما می‌خواهم از روی خلوص نيت مرا ببخشيد.

انتهای خبر/پسند

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از