یادداشت:
حجاب سبب تحکیم و صمیمت بنیان خانواده میشود
عفت در قالب پوشش چادر موجب میشود هر زنی با آسودگی خاطر در اجتماع حضور پیدا کند و از هر گزندی مصون بماند
به گزارش پایگاه خبری «راه آرمان»؛ به نقل از پایگاه خبری دقیانوس؛ از دیدگاه اسلام زن وظیفه حفظ و نگهداری از خود را دارد که این به علّت خوبیها و ارزش زن است و نه اینکه بخواهد او را محدود کند.
حجاب محدودیت نیست بلکه موجب میشود هر زنی با آسودگی خاطر در اجتماع حضور پیدا کند و از هر گزندی مصون بماند.
شهید مرتضی بهشتی در پاسخ به این سؤال که فلسفه حجاب چیست؟ بیان کرده است: حفظ احترام زن؛ مهمترین فلسفه حجاب است که در واقع بالا بردن شخصیت زن است که به دنبال آن حفظ نهاد خانواده و جلوگیری از اشاعه گناه را در پی خواهد داشت.
اجتماع متشکل از زن و مرد و اقتضای امور اجتماعی این است که زنان و مردان با هم کار میکنند، بنابراین با شرط حجاب در کنار فعالیتهای اجتماعی موجب میشود که ارتباطات زن و مرد در اجتماع از حالت خانوادگی خارج نشود.
در واقع بیان شهید بهشتی است که حجاب را پیش شرط اجتماعی زنان میداند تا با وجود فعالیت زن و مرد در کنار هم، رابطه زن و مرد از حالت خانوادگی خارج نشود.
فواید حجاب را میتوان از جنبه روانی حجاب به اجتماعی سالم و آرام کمک میکند و همچنین از جنبه خانوادگی حجاب سبب تحکیم روابط افراد خانواده و برقراری صمیمیت کامل بین زن و مرد میشود.
حجاب از جنبه اجتماعی موجب حفظ و دوام نیروی کار و فعالیت اجتماع میشود و فعالیتهای زن و مرد جنبه جنسیتی نداشته باشد، بلکه به عنوان تعامل بین دو انسان است.
با وجود تمام فواید حجاب؛ اما باز هم عدهای از روی عمد باعث هنجارشکنی در اجتماع میشوند که ما برای این گونه افراد هم پاسخ داریم.
عدهای میگویند: «من به لباس عقیدهای ندارم، دوست دارم کم حجاب به خیابان بیایم، من حجاب را قبول ندارم، لباس و بدن خودم است» اما شهید مطهری در پاسخ به این نگرش عنوان میکند: بله حق با شماست و بدن و لباس هم به شما تعلق دارد اما خیابان مال خودت نیست، از اتاق خواب و از خانه خودتان که بیرون میآئید، دیگر حریم عمومی شروع شده است، حریم خصوصی نیست که مدام بگوئید خودم خودم. قانون یعنی اجبار، ولی اجبار مشروع و اجبار عادلانه است.
در ادامه باید به خاطرهای از شهید علی نوری ممبینی در رابطه با بدحجابی هم کلاسیها که سبب شد تا از ادامه تحصیل خودداری کند، اشاره کنیم؛ زیرا نسبت به حجاب خیلی تعصب داشت، از بدحجابی و عدم رعایت شئون اسلامی سخت متنفر بود، از همان دوران نوجوانی در مورد این مسئله حساسیت نشان میداد و امر به معروف و نهی از منکر میکرد.
اگر در حالی بود و نمیتوانست تذکر دهد یا احساس میکرد تذکرش مؤثر واقع نمیشود، آن محل را ترک میکرد، در سال ۵۴ که در رامهرمز درس میخواند، تصمیم گرفت در امتحان ورودی رشته پرستاری شرکت کند.
از رامهرمز آمد و چند روز نشست و شبانهروز درس خواند و در امتحان ورودی رشته پرستاری شرکت کرد، به رغم این که داوطلبان بسیاری شرکت کرده بودند، قبول شد و به روستا برگشت و خبر قبول شدن خود را به مردم منطقه داد. خیلی خوشحال بود. کیف و اثاثیه خود را برداشت و رفت که مشغول تحصیل در این رشته شود.
سه روز بعد دیده شد علی برگشت! به او گفته شد: نرفته آمدید؟ گفت: ای بابا با این وضعیت حجابی که آنجا هست و نحوه برخوردهای ظاهری آنها، مگر میشود درس خواند. گفته شد: حالا برنامهات چیست؟ گفت: فعلاً از ادامه تحصیل در این رشته، به رغم علاقهام، منصرف شدهام، شاید به دانشسرای تربیت معلّم رفتم، تا خدا چه خواهد؟ اما در آخر شهادت را انتخاب کرد.
منبع: برگرفته از کتاب پا به پای شهداء، عفاف و حجاب، محرم و نامحرم. انتشارات تهران: قدر ولایت ۱۳۹۰
انتهای خبر/ امیری