یادداشت؛
شرححال کودک فلسطینی
کودک لب تشنه فلسیطینی میخواند با خود: یا صاحبالزمان(عج) تا نیایی گره از کار جهان باز نشود.
به گزارش سرویس فرهنگی_ سیاسی راه آرمان؛ سوار بر بالهای خیالم میشوم و به سرزمینهای اشغالی سفر میکنم، آنجا با کودکی که با لبهای خشکیده و دستهای سرد و یخزده، از شدت ترس و وحشت مات و مبهوت مانده است، مواجه میشوم. کودکی این نوشکفته باید زیر حملات دشمن بگذرد.
کودک نگاهش به پیکر اعضای خانوادهاش خیره مانده است، شاید آنها را در بمباران یکی از بیمارستانها از دست داده است یا شاید در یک حمله وحشتناک دیگر توسط رژیم غاصب اسرائیلی. اصلاً چه فرقی میکند؟ مهم این است که بهیکباره شوک عظیمی بر قلب این کودک نازنین وارد شده است.
کودک ناگهان لب به سخن گشود و گفت: من هم خدایی دارم، هیچچیز در این دنیا دائمی نیست نه حال بد، نهروزهای بد، نه حال خوب نهروزهای خوب. نه وعده وعیدهای پوچ، نه نفرت، نه خشم، نه حس کینه و بدبختی، من هم خدایی دارم.
دوباره سوار بر بالهای خیال میشوم و بازمیگردم و در راه با خود فکر میکنم؛ چرا اینهمه کودک به سن او، نباید از حقوحقوق طبیعیشان بهرهمند شوند؟ این حق چیزی جز حق شادی، لبخند زدن، بازی کردن با کودکان هم سن و سالشان نیست.
چرا باید این کودکان در انتظار آینده مبهم باشند؟ چرا مجامع بینالمللی برای آزادی فلسطین اشغالی کاری انجام نمیدهند؟ آیا نه اینکه سالهای متمادی رژیم کودککش اسرائیل شهرهای مختلف فلسطین را زیر قویترین و پیشرفتهترین بمبها و موشکهای خود تارومار کرده و با خاک یکسان کرده است و حملات حماس و طوفانالأقصی تنها پاسخ کوچکی به حملات این رژیم جعلی است.
به امید روزی که شاهد روئیدن شکوفههای لبخند بر لبهای تمامی کودکان فلسطین باشیم و به امید روزی که صاحب وقت و زمانمان حضرت ولیعصر(عج) به دست خودش گره از کار جهان باز کند.
الهم عجل لولیک الفرج
ای غزه، ای غزه، ای غزه
نویسنده: فائزه معصومی، فعال رسانه ای
انتهای خبر/ طهماسبی